زلف تو تکیه بر قمر دارد


زلف تو تکیه بر قمر دارد

زلف تو تکیه بر قمر دارد


لب تو لذت شکر دارد

لب تو لذت شکر دارد
لب تو لذت شکر دارد
عشق این هر دو این نگار مرا
عشق این هر دو این نگار مرا
عشق این هر دو این نگار مرا
با لب خشک و چشم تر دارد
با لب خشک و چشم تر دارد
با لب خشک و چشم تر دارد
پرس از حال من ز زلف خبر
پرس از حال من ز زلف خبر
پرس از حال من ز زلف خبر
زانکه از حالم او خبر دارد
زانکه از حالم او خبر دارد
زانکه از حالم او خبر دارد
آنکه روی تو دید باز از عشق
آنکه روی تو دید باز از عشق
آنکه روی تو دید باز از عشق
نه همانا که خواب و خور دارد
نه همانا که خواب و خور دارد
نه همانا که خواب و خور دارد
خاک پای ترا ز روی شرف
خاک پای ترا ز روی شرف
خاک پای ترا ز روی شرف
انوری همچو تاج سر دارد
انوری همچو تاج سر دارد
انوری همچو تاج سر دارد